درج نام فاطمه زهرا بر ساق عرش و در بهشت
فضائل مشترک حضرت زهرا (س) این است که نام پنج تن بر ساق عرش و بر در بهشت نوشته شده است و آن موجودات مقدس بر همهى فرشتگان معرفى شدهاند و ملائک آنان را دیده و شناختهاند.
ابنعباس از رسول اکرم صلى اللَّه علیه و آله و سلم نقل مىکند که حضرت فرمود: «لیلة عرج بى الى السماء رایت على باب الجنة مکتوبا: لا اله الا اللَّه، محمد رسولاللَّه، على حبیب اللَّه، الحسن والحسین صفوة اللَّه، فاطمة خیرة اللَّه، على مبغضیهم لعنةاللَّه». (1)
تصویر حضرت زهرا در بهشت
از دیگر منقبتى که حضرت صدیقه سلاماللَّهعلیها با پدر و فرزندانش اشتراک دارد منور بودن بهشت است با تصویر او.
انس از حضرت رسول اکرم روایت مىکند که آن حضرت فرمود:
«ان آدم صلواتاللَّهعلیه نظر فى الجنة فلم یر صوره مثل صورته فقال: الهى لیس فى الجنة صورة مثل صورتى؟ فاخبره اللَّه تعالى و اشار الى جنة الفردوس، فراى قصرا من یاقوته بیضاء فدخلها فراى خمس صور مکتوب على کل صورة اسمها: انا محمود و هذا احمد، انا الاعلى و هذا على، انا الفاطر و هذه فاطمه، انا المحسن و هذا حسن، انا ذوالاحسان و هذا حسین». (1)
«حضرت آدم چون در بهشت به هر سو نگریست و صورتى را به شکل و قیافهى خود نیافت، عرض کرد: خدایا، صورتى نظیر چهرهى من نیافریدهاى؟ خداى متعال او را متوجه بهشت فردوس کرد و حضرت آدم در آنجا قصرى از یاقوت سفید دید و هنگامى که وارد آن قصر شد، پنج تصویر مشاهده کرد که اسامى هریک از آنان به این شرح نوشته شده بود: من محمودم و این احمد است، من اعلى هستم و این على است، من فاطرم و این فاطمه است، من محسنم و این حسن است، من ذوالاحسانم و این حسین است».
بشارت بهشت بر شیعیان حضرت زهرا
چنانکه رسول اکرم به شیعیان امیرالمؤمنین و فرزندان معصومش بشارت بهشت را داده است و در منقبت و عظمت مقام آنان مطالبى بیان داشتهاند، نسبت به شیعیان زهرا علیهاالسلام نیز عینا با ذکر همان مناقب مژدهى بهشت دادهاند. شیعه یعنى تابع و پیرو و اقتداکننده. شیعهى على کسى است که از على علیهالسلام هدایت مىیابد و همراه او و متمسک و دست به دامان اوست. شیعهى فاطمه علیهاالسلام در اخبار عینا در ردیف شیعیان على است. گاه پیامبر اکرم در مدح شیعیان امیرالمؤمنین سخن مىگوید، و گاه در منقبت شیعیان فاطمه سلاماللَّهعلیها و همین روش رسول خدا نشانگر این است که حضرت زهرا علیهاالسلام خود استقلال دارد و داراى کرامات و مقام والا و صاحب ولایت کبرى مىباشد.
اینک حدیثى از پیامبر اکرم در شان آن حضرت:
«عن جابر بن عبداللَّه مرفوعالا اذا کان یوم القیامة تقبل ابنتى فاطمة على ناقة من نوق الجنة...، خطامها من لولو رطب، قوائمها من الزمرد الاخضر، ذنبها من المسک الاذفر، عیناها یاقوتتان حمراوان، علیها قبة من نور، یرى ظاهرها من باطنها، و باطنها من ظاهرها، داخلها عفو اللَّه، خارجها رحمةاللَّه، على راسها تاج من نور، للتاج سبعون رکنا، کل رکن مرصع بالدر و الیاقوت. یضىء کما یضىء الکوکب الدرى فى افق السماء على یمینها سبعون الف ملک، و عن شمالها سبعون الف ملک، و جبرئیل آخذ بخطام الناقة، ینادى باعلى صوته:
غضوا ابصارکم حتى تجوز فاطمهبنت محمد؛ فلا یبقى یومئذ نبى و لا رسول و لا صدیق و لا شهید الا غضوا ابصارهم حتى تجوز فاطمة فتسیر حتى تحاذى عرش ربها جل جلاله...، فاذا النداء من قبل اللَّه جل جلاله: یا حبیبتى و ابنة حبیبى، سلینى تعطى، واشفعى تشفعى.... فتقول: الهى و سیدى ذریتى و شیعتى، و شیعة ذریتى و محبى، و محبى ذریتى. فاذا النداء من قبل اللَّه جل جلاله: این ذریة فاطمة و شیعتها و محبوها و محبو ذریتها، فیقبلون و قد احاط بهم ملائکة الرحمة، فتقدمهم فاطمة، حتى تدخلهم الجنة». (1) جابر بن عبداللَّه از رسول خدا روایت مىکند که فرمود:
«هنگامى که روز قیامت فرارسد، دخترم فاطمه سوار بر ناقهاى از ناقههاى بهشتى وارد عرصه محشر مىشود، که مهار آن ناقه از مروارید درخشان و چهارپاى آن از زمرد سبز، دنبالهاش از مشک بهشتى، چشمانش از یاقوت سرخ، و بر فراز آن، قبهاى (خیمهاى) از نور، که بیرون آن از درونش و درون آن از بیرونش نمایان است. فضاى داخل آن قبه، انوار عفو الهى و خارج آن خیمه، پرتو رحمت خدایى است. و بر فرازش تاجى از نور که داراى هفتاد پایه است از در و یاقوت که همانند ستارگان درخشان در افق آسمان نورافشانند. از جانب راست آن مرکب هفتاد هزار ملک، و از طرف چپ آن هفتاد هزار فرشته است- و جبرئیل در حالى که مهار ناقه را گرفته است- با صداى بلندى ندا مىکند: نگاه خود را فراسوى خویش گیرید، و نظرها به پایین افکنید، این فاطمه دختر محمد است که عبور مىکند. در آن هنگام، حتى انبیا و صدیقین و شهدا همگى از ادب، دیده فرومىگیرند؛ تا اینکه فاطمه عبور مىکند و در مقابل عرش پروردگارش قرار مىگیرد، آنگاه از جانب خدا جل جلاله ندا مىشود: اى محبوبهى من، و اى دختر حبیب من، بخواه از من آنچه مىخواهى؛ تا عطایت کنم و شفاعت کن هر که را مایلى تا قبول فرمایم. در جواب عرضه مىدارد: اى خداى من، و اى مولاى من، دریاب ذریهى مرا، شیعیان مرا، پیروان مرا، و دوستان ذریهى مرا. بار دیگر از جانب حق خطاب مىرسد: کجا هستند ذریه فاطمه و پیروان او؟ کجایند دوستدارانش، و دوستداران ذریهى او؟ در آن هنگام جماعتى به پیش مىآیند و فرشتگان رحمت آنان را از هر سوى در میان مىگیرند. و فاطمه علیهاالسلام در حالى که پیشگام آنهاست همگى را همراه خود به بهشت وارد مىفرماید».
حضرت صدیقه سلاماللَّهعلیها در روز قیامت سوار بر مرکبهاى متفاوت به تناسب مواقف متعدد است؛ و اینکه در احادیث وارده، مرکبهاى آن حضرت، متفاوت ذکر شده است، و به نظر بعضىها نوع مرکب مورد اختلاف بوده است صحیح نیست. زیرا هر مرکبى که بیان شده است با مشخصات معین در موقف معین بوده و همهاش درست جاى اختلاف نیست؛ و علت اختلاف در مشخصات مرکب، از این جهت است که هنگامى که فاطمه علیهاالسلام به سوى عرش الهى سیر مىکند مرکب خاصى دارد، وقتیکه از مقابل عرش به جانب بهشت روان است یک مرکب مخصوص دیگر؛ و همچنین هنگام ورود بهبهشت و جولان و طیران در فضاى رحمت الهى- همانند جعفر طیار- داراى مرکبهاى خاص و گوناگون مىباشد. در روایتى که ذکر شد، و مشخصات یکى از مرکبهاى آن حضرت بیان گردید و گفته شد که جبرئیل مهار ناقهى بهشتى زهرا سلاماللَّهعلیها را در روز محشر مىگیرد. مىتوان گفت که جبرئیل، نمایندهى خاص خداى لامکان، در هر مکان و موقفى است و در برخى از آیات و روایات که جملهى «خدا آمد» بکار رفته است، دانشمندان همه را حمل بر آمدن جبرئیل نمایندهى حق تبارک و تعالى نمودهاند؛ لذا هنگام ورود فاطمه علیهاالسلام به عرصهى محشر، آن یکتا کنیز برگزیدهى خدا و بانوى بانوان عالم از اولین و آخرین، همین شایستهى اوست که مهار مرکبش را جبریل امین بگیرد و با افتخار ندا کند:
«غضوا ابصارکم حتى تجوز فاطمة بنت محمد». (2)
در یک روایت دیگر از رسول اکرم صلى اللَّه علیه و آله و سلم چنین نقل شده است که فرمود: «... ینادى مناد من بطنان العرش، یا اهل القیامه غضوا ابصارکم، هذه فاطمه بنت محمد، تمر على الصراط، فتمر فاطمه علیها و تمر شیعتها على الصراط کالبرق الخاطف...». (3)
«روز قیامت منادى از میان عرش الهى ندا مىکند: اى اهل محشر چشمان خود فروگیرید، این فاطمه دختر محمد است که از صراط عبور مىکند، آنگاه فاطمه با شیعیان بسرعت برق از صراط مىگذرند».
در حدیث دیگرى از حضرت رسول اکرم صلى اللَّه علیه و آله و سلم منقول است که فرمود: «... ثم یقول جبرئیل: یا فاطمه سلى حاجتک. فتقولین: یا رب شیعتى. فیقول اللَّه عز و جل: قد غفرت لهم. فتقولین: یا رب شیعه ولدى. فیقول اللَّه: قد غفرت لهم. فتقولین: یا رب شیعه شیعتى. فیقول اللَّه: انطلقى فمن اعتصم بک فهو معک فى الجنه. فعند ذلک یود الخلائق انهم کانوا فاطمیین، فتسیرین و معک شیعتک و شیعه ولدک و شیعه امیرالمؤمنین آمنه روعاتهم...». (4)
«پس آنگاه جبرئیل عرض مىکند: اى فاطمه، هر چه مىخواهى از خداى خویش طلب کن. فاطمه عرض مىکند: خدایا، شیعیان مرا دریاب. خطاب مىرسد: همهى شیعیان تو را آمرزیدم. عرضه مىدارد: پروردگارا، شیعهى فرزندانم را نیز نجات بده. ندا مىآید: همهى آنان را بخشیدم؛ یا فاطمه، اینک در میان اهل محشر برو و هر کسى که به تو پناهنده شود، همراه تو به بهشت وارد خواهد شد. پیامبر اکرم صلى اللَّه علیه و آله و سلم سپس به سخنان چنین ادامه داد: در آن هنگام همهى مردم آرزو مىکنند که اى کاش ما نیز فاطمى بودیم. یا فاطمه، در چنین روزى است که شیعیان تو، پیروان اولاد تو، و شیعیان امیرالمؤمنین در پى تو به سلامت وارد بهشت مىشوند».
جناب جابر در یک حدیث مفصل از حضرت باقر سلاماللَّهعلیه نقل مىکند که فرمود:
«... واللَّه یا جابر انها ذلک الیوم لتلتقط شیعتها و محبیها کما یلتقط الطیر الحب الجید من الحب الردىء، فاذا سار شیعتها معها عند باب الجنه، یلقى اللَّه فى قلوبهم ان یلتفتوا، فاذا التفتوا فیقول اللَّه عز و جل: یا احبائى ما التفاتکم؟ فقد شفعت فیکم فاطمه بنت حبیبى. فیقولون: یا رب احببنا ان یعرف قدرنا فى مثل هذا الیوم. فیقول اللَّه: یا احبائى ارجعوا و انظروا من احبکم لحب فاطمه، انظروا من اطعمکم لحب فاطمه، انظروا من کساکم لحب فاطمه، انظروا من سقاکم شربه فى حب فاطمه، انظروا من رد عنکم غیبه فى حب فاطمه، خذوا بیده و ادخلوه الجنه. قال ابوجعفر: واللَّه لا یبقى فى الناس الا شاک او کافر او منافق...». (5)
«به خدا قسم یا جابر، این است همان روزى که مادرم زهرا شیعیان خود را از میان اهل محشر جدا مىکند چنان مرغى که دانههاى خوب را از بد جدا مىسازد. و چون همراه فاطمه شیعیانش به در بهشت مىرسند، خدا در قلب آنان چنین القاء مىفرماید که به پشت سر خویش نگاه کنند؛ آنگاه که به عقب سر خود نظر افکنند، از جانب خداى تعالى خطاب مىشود: سبب چیست که شما به پشت سرتان نگاه مىکنید؟ من که شفاعت فاطمه دخترم حبیبم محمد را دربارهى شما پذیرفتم. عرض مىکنند: پروردگارا دوست مىداریم قدر و منزلت ما شیعیان فاطمه در چنین روزى شناخته شود. پس، از جانب خداى تعالى خطاب مىشود: اى دوستان من برگردید، برگردید (به صحنهى محشر)، نظر افکنید (در میان آن جماعت و) هرکس را که براى دوستى فاطمه شما را دوست داشته است هر کس را که به خاطر زهرا به شما دوستداران فاطمه اطعام کرده؛ نیکى نموده، و با جرعهى آبى سیرابتان کرده، و یا از غیبت افراد دربارهى شما مانع شده است: دست او را بگیرید و به بهشت واردش کنید، سپس حضرت ابوجعفر (امام باقر) علیهالسلام اضافه فرمود: به خدا سوگند از برکت محبت جدهام زهرا کسى بر جاى نمىماند جز آنکسى که نسبت به مقام والاى آلمحمد تردید داشته و یا کافر و یا منافق باشد».
در «تفسیر فرات بن ابراهیم» روایتى از حضرت رسول اکرم صلى اللَّه علیه و آله و سلم منقول است که آن حضرت فرمود:
«... تدخل فاطمة ابنتى الجنة و ذریتها و شیعتها...، و ذلک قوله تعالى: (لا یحزنهم الفزع الاکبر) (6)
... (و هم فى ما اشتهت انفسهم خالدون) (7)هى واللَّه فاطمة و ذریتها و شیعتها...». (8)
«دخترم فاطمه با ذریه و شیعیانش وارد بهشت مىشوند، و در این مورد است که خداى تعالى مىفرماید: هرگز فزع اکبر (هول و هراس بزرگ روز قیامت) آنها را غمگین نمىسازد... و با هر چه که بدان تمایل دارند براى همیشه متنعمند...».
آرى، فاطمه و ذریه و شیعیان او در پناه رحمت خدا، از وحشت روز محشر در امن و امان هستند و از اینجا معلوم مىشود که حضرت زهرا داراى شیعهى مخصوص به خود و صاحب استقلال شخصیت مىباشد.
عاصمى در کتاب زین الفتى- در بخش «الشراط الساعة»- از سلمان چنین روایت مىکند که پیامبر اکرم فرمود:
«یا سلمان و الذى بعثنى بالنبوة لاخذن یوم القیامة بحجزة جبرئیل، و على اخذ بحجزتى، و فاطمة آخذه بحجزته، والحسن آخذ بحجزة فاطمة، والحسین آخذ بحجزة الحسن، و شیعتهم اخذه بحجزتهم.فاین ترى اللَّه ذاهبا برسولاللَّه؟ و این ترى رسولاللَّه ذاهبا باخیه؟ و ان ترى اخا رسولاللَّه ذاهبا بزوجته؟ و این ترى فاطمة ذاهبة بولدها؟ این ترى ولد رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و آله و سلم ذاهبین بشیعتهم؟ الى الجنة و رب الکعبه یا سلمان، الى الجنة و رب الکعبة یاسلمان، الى الجنة و رب الکعبه یا سلمان، عهد عهد به جبرئیل من عند رب العالمین». (9)
«اى سلمان، قسم به وجود مقدسى که مرا به پیامبرى مبعوث فرموده است، در روز قیامت، من دامان جبرئیل (نمایندهى خداى عز و جل را مىگیرم، و على دامان مرا، و فاطمه دامان على را، و حسن دامان فاطمه را، و حسین دامان حسن را، و شیعیانشان دست به دامان آنها هستند. یا سلمان، آیا گمان مىکنى، خداى تعالى پیامبرش را (پناهندهى خود را) کجا مىبرد؟ و پیامبر، برادرش على را؟ و على همسرش زهرا را؟ و فاطمه دو فرزندش را؟ و آنها شیعیانشان را کجا خواهند برد؟ سپس پیامبر اکرم سه بار تکرار فرمودند: اى سلمان قسم به خداى کعبه به سوى بهشت مىبرند؛ و این پیمانى است که جبرئیل از جانب پروردگار جهانیان وعده داده است». اعتراف و ایقان به ولایت حضرت صدیقه سلاماللَّهعلیها، و اظهار تشیع و دوستى نسبت به او، در زیارت مخصوص آن حضرت نیز با این جملات بیان شده است: «خدایا شاهد باش که من از شیعیان زهرا و از دوستان اویم و معتقد به ولایت آن حضرت هستم».
با توجه به اینکه حضرت فاطمه صدیقه سلاماللَّهعلیها در والاترین مناقب و برترین مقامات با پدر و همسر و فرزندانش مشترک است و با در نظر گرفتن مطالبى که نسبت به مراتب عالى آن حضرت در روز قیامت بیان شد، و بشارتهائى که دربارهى شیعیانش از پیامبر اکرم نقل شده است، هرگز معقول نیست که صاحب این مقامات عالیه ولیةاللَّه نباشد.
مطالبى را که بیان شد، از اخبارى که در علت نامگذارى حضرت صدیقه سلاماللَّهعلیها به اسامى «فاطمه» و «بتول» وارد شده است مىتوان استفاده کرد. فاطمه اسمى است که از اسماء حق تبارک و تعالى مشتق گردیده، و بر عرش و جنت چنین نوشته شده است: «انا الفاطر و هذه فاطمه».
در کتاب ذخائر العقبى مىخوانیم:
«قال رسولاللَّه صل اللَّه علیه و اله و سلم لفاطمة: یا فاطمه تدرین لم سمیت فاطمة؟ قال على: یا رسولاللَّه لم سمیت فاطمة؟ قال: ان اللَّه عز و جل قد فطمها و ذریتها عن النار یوم القیامة». (10)
«پیامبر اکرم به فاطمه فرمود: آیا مى دانى چرا اسم ترا فاطمه نهادهاند؟ على عرض کرد،: یا رسولاللَّه خودتان بفرمایید سبب این تسمیه چیست. پیامبر اکرم فرمود: سبب این است که خداى تعالى فاطمه و شیعیان او را از آتش روز قیامت منقطع و دور نگهداشته است».
روایت مذکور را محبالدین طبرى در ذخائرالعقبى از ابنعساکر نقل کرده است و اضافه مىکند که این حدیث را امام على بن موسى الرضا علیهماالسلام نیز در مسند خود ذکر کرده است. محبالدین طبرى مىگوید حضرت رضا در کتاب مسندش چنین مىفرماید:
«ان رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و آله و سلم قال: ان عز و جل فطم ابنتى فاطمه و ولدها و من احبهم من النار فلذلک سمیت فاطمه». (11)
«پیامبر اکرم فرمود: بدرستیکه خداى تبارک و تعالى دخترم فاطمه و فرزندانش را و هرکسى را که آنان را دوست بدارد از آتش منقطع و دور گردانیده است و از این جهت است که او را فاطمه نامیدهاند».
علاوه بر دانشمندانى که نامشان برده شد، جمعى دیگر از علماء نیز این روایت را در کتابهاى خود آوردهاند، از جمله عبیدى مالکى (12) در عمدة التحقیق این مطلب را ذکر کرده است.
(13)قسطلانى که یکى از دانشمندان بزرگ عامه است در مواهب اللدنیه چنین نقل مىکند:
«روى النسائى و الخطیب مرفوعا: (انما سمیت فاطمه لان اللَّه فطمها و محبیها عن النار).
(14)و (سمیت بتولا لانقطاعها عن نساء زمانها فضلا و دینا و حسبا. و قیل لانقطاعها عن الدنیا الى اللَّه تبارک و تعالى) قاله ابن الاثیر». (15)
«نسائى و خطیب بغدادى از پیامبر روایت کردهاند که فرمود: (فاطمه به این دلیل فاطمه نامیده شده که خداى تبارک و تعالى او را و دوستانش را از آتش منقطع و دور گردانیده است)؛ و ابن اثیر مىگوید: (او را بتول نامیدهاند، زیرا از نظر تدین و فضیلت و اصالت از تمام زنان عصر خویش جدا و ممتاز بوده است؛ همچنین گفته شده که تسمیهى او به بتول به این دلیل است: که فاطمه دل از دنیا گسسته و به خداى خویش پیوسته است)».
هر یک از نامهاى حضرت فاطمه سلاماللَّهعلیها رمزى و سرى دارد که در اخبار وارد است، چرا فاطمهاش نامیدهاند؟ چرا او را بتول گفتهاند، و چرا اسمش را عذرا نهادهاند؟
چنانکه گفته شد «فاطمه» و «بتول» در حقیقت هر دو یک معنى دارند که به فرمایش پیامبر اکرم صلى اللَّه علیه و آله و سلم حاکى از این است که حضرت فاطمه و فرزندش و شیعیان او در روز قیامت از آتش منقطع و دورند. خدا ما را نیز از شیعیان فاطمه سلاماللَّهعلیها قرار بدهد، انشاءاللَّه.
مقام حضرت زهرا در بهشت
مقام زهرا علیهاالسلام در بهشت با مقام پیامبر و على و حسنین علیهمالسلام یکسان است
منقبت دیگر، اشتراک فاطمهى زهرا سلاماللَّهعلیها با پیامبر اکرم و امیرالمؤمنین و حسنین علیهمالسلام است در مقامات و درجاتى که مخصوص و منحصر مىباشد به پنج تن آلعبا. با دقت در این دسته روایات کاملاً روشن مىشود که آنان را مقام و مرکزیت خاصى است، و هرگز هیچ بشرى را به آن درجات والا راه نیست.
زید بن ارقم از پیامبر اکرم روایت مىکند که آن حضرت خطاب به امیرالمؤمنین فرمود:
«انت معى فى قصرى فى الجنه مع فاطمه ابنتى (و انت اخى و رفیقى) ». (1)
«یا على تو و دخترم فاطمه در بهشت در قصر من همنشین من هستید. سپس پیامبر اکرم این آیه را تلاوت فرمود: (برادرانه بر تختهاى بهشتى روبروى هم مىنشینید)».
این روایت را محبالدین طبرى در کتاب الریاض النضره، ابن مغازلى در مناقب، حموینى در فرائد، ابن باکثیر (2) در وسیله المال، و عاصمى در زین الفتى، احمد بن حنبل در مناقب نقل کردهاند.
حدیث دیگرى امیرالمؤمنین علیهالسلام مرفوعا از پیامبر اکرم صلى اللَّه علیه و آله و سلم نقل کردهاند که رسول اکرم فرمود:
«فى الجنه درجه تدعى «الوسیله». فاذا سالتم اللَّه فسلوا لى الوسیله، قالوا: یا رسولاللَّه، من یسکن معک فیها؟
قال: على و فاطمه والحسن والحسین». (3)
«در بهشت درجهاى است به نام «الوسیله»، هرگاه بخواهید در هنگام دعا چیزى براى من از خدا بطلبید، مقام «وسیله» را مسئلت نمایید، گفتند: یا رسولاللَّه چه کسانى در این درجهى مخصوص با شما همنشین هستند؟ فرمود: على، فاطمه، حسن و حسین». این حدیث از دانشمندان عامه نیز در کتب خود ذکر نمودهاند، از جمله سیوطى در کتاب جامع الکبیر از حافظ ابن مردویه نقل کرده است.
ما شیعیان نیز در زیارت پیامبر اکرم صلى اللَّه علیه و آله و سلم چنین عرض مىکنیم: «اللهم اعطه الدرجة الرفیعة، و آته الوسیلة من الجنة». (4)
چنانکه گفته شد درجة الوسیله- که والاترین درجات بهشتى است- مخصوص و منحصر است به پنج تن، و هرگز بشرى را به آن رتبهى اعلى راه نیست. درجة الوسیله برتر از درجات جمیع انبیا، اوصیا، اولیا، و علماء و مخلصین است. (5)
امیرالمؤمنین چنین روایت مىکند که پیامبر اکرم فرمود:
«انا و فاطمة و على والحسن والحسین فى مکان واحد یوم القیامة».
«روز قیامت من و فاطمه و على و حسن و حسین داراى مقام و منزلت واحدى هستیم».
آرى اینان در تمام عوالم خلقت مقام و منزلتشان یکى است. در عالم نور، در عالم ذر، در عالم اظله، در محشر، در عوالم سفلى و علوى، ملکى و ملکوتى، در غیب و شهود، خلاصه در تمام مسیر آفرینش، از آغاز تا پایان، همه جا با هم، همردیف و همشان و هممقامند. بعضى ازعلماى عامه (سنى) که حدیث مذکور را نقل کردهاند عبارتند از: احمد بن حنبل در مسند، حافظ محبالدین طبرى در الریاض النضره.
روایت دیگرى که حضرات عامه نیز نسبت به آن اهمیت بسیار قائل شدهاند عبارت از این است: روزى رسول اکرم وارد خانه على شد، و امیرالمؤمنین را در حال استراحت مشاهده کرد؛ و خطاب به حضرت زهرا چنین فرمود:
«انى و ایاک و هذین (یعنى الحسنین) و هذالراقد (او النائم)، یوم القیامه فى مکان واحد». (6)
«همانا، من و تو (یا زهرا) و حسن و حسین، و این شخص که در اینجا آرمیده است (على)، روز قیامت همه در یک جا خواهیم بود».
راویان این حدیث عبارتند از: احمد ابن حنبل در مسند، حافظ ابنعساکر، محبالدین طبرى، حاکم حسکانى....
حاکم نیسابورى اسناد این روایت را بررسى و آن را تأیید نموده است. (7)
ما نیز مدارک این حدیث شریف را کاملاً رسیدگى کردیم؛ تردیدى در صحت آن نیست، و مسلماً از فرمایشات پیامبر اکرم صلى اللَّه علیه و آله و سلم مىباشد.
عبداللَّه بن قیس از رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم نقل مىکند که فرمود:
«انا و على و فاطمة والحسن والحسین یوم القیامة فى قبة تحت العرش». (8)
«جایگاه من و على و فاطمه و حسن و حسین روز قیامت در قبهاى است که زیر عرش قرار دارد».
از این روایت چنین معلوم مىشود که والاترین مقامات که «وسیله» نام دارد، در پایتخت عظمت حضرت حق تبارک و تعالى است؛ و هرگز کسى را به آنجا راه نیست. آرى، پایتخت عالم فقط جایگاه پنچ تن است، آنجا که نشانگر عظمت و جلال و جلوهگاه نور جمال و جلال کبریایى است.
چنانکه گفته شد، این انوار پنجگانه، در جمیع منازل خلقت در تمام شئون ولایت همه جا همراه و همگام و همتایند؛ در ابتدا و انتها، در عالم اظله، در عالم ذر، در عالم ارواح و اشباح، در دنیا و برزخ، در حشر و نشر، خلاصه تا روز قیامت، از یکدیگر جدا نبوده، در کنار هم در جمیع مراحل و در تمام ملکات و فضائل بطور یکسان سهیمند.
تقدم و سواره بودن حضرت زهرا در ورود به بهشت
منقبت چهاردهم، مقام رکوب (سواره بودن) در روز قیامت، در بهشت، و در هنگام سیر در مواقف دیگر است که حضرت زهرا سلاماللَّهعلیها با پدر بزرگوارش و امیرالمؤمنین و حسنین اشتراک دارد، و هیچ زنى در عالم- از اولین و آخرین- داراى این مقام نیست. فاطمه علیهاالسلام در این رتبه نیز بین بانوان جهان بىهمتاست. از میان بانوان، تنها اوست که سواره وارد عرصهى محشر مىشود. فرق او با زنان دیگر، بلکه با جمیع صدیقین، علما، حکما و شهدا تفاوت پیاده و سواره است.
بریده (1) از پیامبر اکرم صلى اللَّه علیه و آله و سلم روایت مىکند که آن حضرت فرمود: «یبعث اللَّه ناقة صالح، فیشرب من لبنها هو و من آمن به من قومه. و لى حوض کما بین عدن و عمان، اکوابه عدد نجوم السماء فیستقى الانبیاء. و یبعث اللَّه صالحا على ناقته. قال معاذ(2): یا رسولاللَّه، و انت على العضباء؟ قال: لا، انا على البراق، یخصنى اللَّه به من بین الانبیاء، و فاطمه ابنتى على العضباء...». (3)
«خداى تعالى ناقه حضرت صالح را در روز رستاخیز برمىانگیزد، پس حضرت صالح و ایمانآورندگان به او از شیر آن شتر مىنوشند و سیراب مى شوند؛ لیکن مرا حوضى است به پهناى عدن تا عمان، که تعداد جامهاى آن به شمار ستارگان آسمانى است، و انبیا (از من) طلب سقایت مىنمایند.
«پیامبر اکرم صلى اللَّه علیه و آله و سلم در ادامهى سخن چنین مىفرماید): خداى تعالى در روز حشر، صالح را سوار بر ناقهاش برمىانگیزد. معاذ از پیامبر اکرم پرسید یا رسولاللَّه آیا شما نیز سوار بر شتر عضباء به محشر وارد مىشوید؟ آن حضرت در جواب فرمود: نه، مرکب اختصاصى من براق است، که خداى تعالى مرا در میان انبیاء به این مرکب مخصوص گردانیده است، و عضباء مرکب مخصوص دخترم فاطمه است».
روایتى را که ذکر شد حافظ ابن عساکر در تاریخش آورده و علماى شیعه نیز آن را نقل نمودهاند.
عضباء نام شترى است که هر وقت على علیهالسلام از جانب پیامبر اکرم براى تبلیغ اسلام مأموریت داشت بر آن سوار مىشد، چنانکه جهت قرائت سورهى برائت (توبه) در برابر کفار نیز على بر این مرکب مخصوص سوار بود.
کثیر بن مره حضرمى (4) روایت مىکند که حضرت رسول اکرم صلى اللَّه علیه و آله و سلم فرمود:
«حوضى اشرب منه یوم القیامة انا و من آمن بى و من استسقانى من الانبیاء. و تبعث ناقة ثمود لصالح، فیحتلبها فیشرب من لبنها هو والذین آمنوا معه من قومه ثم یرکبها من عند قبره، حتى توافى به المحشر،... فقال معاذ: اذا ترکب العضباء یا رسولاللَّه؟ قال: لا، ترکبها ابنتى، انا على البراق، اختصصت به من دون الانبیاء...». (5)
«در روز قیامت مرا حوضى است که من و هر کس که به من ایمان آورده است از آن سیراب مىشویم، و از پیامبران نیز آنکه بخواهد سیراب مىگردد، در آن روز ناقهى ثمود براى صالح برانگیخته مىشود، صالح و آنان که از قومش به او ایمان آوردهاند از شیر آن شتر مىنوشند، سپس صالح در کنار قبرش بر آن ناقه سوار مىشود و به صحنهى محشر مىآید. معاذ عرض کرد: یا رسولاللَّه آیا در آن هنگام شما هم بر شتر عضباء سوار مىشوید؟ فرمود: نه، عضباء مرکب دخترم فاطمه است، و مرکب من براق است که در میان انبیا به آن اختصاص یافتهام». ابوهریره مىگوید: شنیدم از پیامبر اکرم که فرمود:
«تبعث الانبیاء یوم القیامة على الدواب و یبعث صالح على ناقته، و ابعث على البراق، و تبعث فاطمة امامى على العضباء، و یبعث ابنا فاطمه- الحسن والحسین على ناقتین، و على بن ابىطالب على ناقتى». (6)
«در روز قیامت انبیا سوار بر مرکبها هستند، و صالح سوار با ناقهاش مبعوث مىشود، و من نیز بر براق و فاطمه در پیشاپیش من بر عضباء و دو فرزند فاطمه، حسن و حسین بر دو ناقهى دیگر، و على بن ابىطالب بر ناقهى مخصوص من، همگى سواره مبعوث مىشویم».
مرکب انبیا- چنانکه را روایات استفاده مىشود- از مرکبهاى عمومى بهشتى است نه اختصاصى؛ و با توجه به روایت قبلى، که پیامبر مىفرماید «در روز قیامت سواره مبعوث شدن بهمراه انبیا، مخصوص امیرالمؤمنین و فاطمه و حسنین سلاماللَّهعلیهم مىباشد» در تمام مواقف، آنجا که از مسیر پنج تن سخن رفته است، ردیف و ترتیب حرکت چنین است: فاطمه از همه جلوتر، و رسول خدا پشت سر فاطمه، و امیرالمؤمنین بعد از پیامبر اکرم، حسنین پشت سر آنان هستند، حتى ورود پنج تن علیهمالسلام به بهشت نیز به همین ترتیب است.
دانشمندانى که این روایت ابوهریره را نقل کردهاند عبارتند از:
محبالدین طبرى در ذخائرالعقبى، حاکم در مستدرک- که صحت آن را بررسى و تأیید کرده است-، ابن عساکر در تاریخش، و خطیب در تاریخش. سیوطى ضمن نقل این حدیث از ابوالشیخ و حاکم و خطیب و ابنعساکر چنین نتیجه مىگیرد که این روایت آن احادیثى را که از طریق شیعه دربارهى پیشگام بودن فاطمه در هنگام سیر پنج تن نقل شده است، تأیید مىکند.
حافظ سیوطى با ذکر اسناد و مدارک در کتاب جَمْع الجَوامِع آورده است که حضرت رسول فرمود:
«اول شخص یدخل الجنه فاطمة بنت محمد». (7)
«اول کسى که به بهشت وارد مىشود فاطمه دختر محمد است».
و در حدیث دیگر:
«ان اول من یدخل الجنة: انا و على و فاطمة والحسن والحسین...». (8)
«ما پنج تن قبل از همه کس به بهشت وارد مىشویم...». از این دسته اخبار، و احادیث دیگرى که در این موضوع از پیامبر اکرم وارد است، معلوم مىشود که فاطمه علیهاالسلام داراى مرکبهایى است مخصوص به خود، که گاهى از نور، گاهى از یاقوت، و گاهى از زمرد است، و یکى از مرکبهاى آن حضرت نیز عضباء است.فاطمه سلاماللَّهعلیها هنگام سیر در مواقف متعدد، مرکبهاى مختلفى دارد؛ موقع ورود به محشر، هنگام داخل شدن به بهشت، وقت سیر در جنت، و مراحل دیگر در موقفى سوار بر مرکب مخصوص مىباشد، و اینکه در احادیث مرکبهاى آن حضرت را متنوع ذکر کردهاند، به سبب همین تعدد مواقف و منازل است. این منقبت فاطمه سلاماللَّهعلیها- که در میان جمیع زنان، از اولین و آخرین، تنها بانویى است که سوار بر مرکب محشور مىشود، و با توجه به اینکه در این فضیلت با پیامبر اکرم صلى اللَّه علیه و آله و سلم بطور همسان اشتراک دارد-، خود برهان روشن و قاطعى است که آن حضرت داراى مقام شامخ ولایت بوده، و از شئون همین رتبهى والاست که جمیع زنان در محشر پیادهاند، و او که «ولیةاللَّه» است، سوار بر مرکب مخصوص به خود مىباشد.